نظریه‌ تعامل‌گرایی و تحلیل انتقادی آن

Authors: not saved
Abstract:

در دهه‌‌1950و به ویژه اوایل دهه‌‌1960، با پیوستن اندیشه‌ انتقادی مکتب جرم‌شناسی واکنش اجتماعی، به تمرکز ویژه‌‌ رویکرد تعامل نمادین بر نقش ارزیابی‌های دیگران در تشکیل و تغییر هویت و اعمال شخص، نظریه‌ای متفاوت، به نام نظریه‌ تعامل‌گرایی یا برچسب‌زنی، در انتقاد به جرم‌شناسی کلاسیک، شکل گرفت و به یاری شرایط مستعد حاکم بر آن دوران، در آمریکای شمالی بروز یافت. این نظریه، مفاهیم انحراف و منحرف را به صورت ذهنی و نه عینی تعریف کرد. در علت‌شناسی جرم هم، واکنش‌های اجتماعی رسمی و غیررسمی را از طریق برچسب‌زنی، تحقیر و طرد فرد، موجد جرم و به خصوص، موجب تکرار جرم و پیدایش هویت و حرفه‌ مجرمانه در شخص قلمداد نمود. به همین سبب نیز، خواستار کاهش چنین واکنش‌هایی در قبال جرم، به ویژه در قالب تحدید دامنه‌ مداخله نظام عدالت کیفری گشت و بدین ترتیب، دریچه‌ای نو را در جرم‌شناسی و سیاست جنایی گشود. با این وجود، انتقاداتی هم به این نظریه وارد شده که ضرورت بازنگری، تعدیل و اصلاح آن را آشکار می‌سازد. بدین‌سان، با عنایت به انتقادات ناظر به مفاهیم بنیادی نظریه، یعنی انحراف، برچسب‌زنی و پایگاه منحرفانه، قابلیت هدایت این نظریه به مسیری معتدل‌تر و بهره‌گیری شایسته از آن در چارچوب یک سیاست جنایی کارآمد و انسانی، با هدف نیل به مدیریت بهینه‌ جرم، بیش از پیش رخ می‌نماید  

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

نظریه تعامل گرایی و تحلیل انتقادی آن

در دهه 1950و به ویژه اوایل دهه 1960، با پیوستن اندیشه انتقادی مکتب جرم شناسی واکنش اجتماعی، به تمرکز ویژه رویکرد تعامل نمادین بر نقش ارزیابی های دیگران در تشکیل و تغییر هویت و اعمال شخص، نظریه ای متفاوت، به نام نظریه تعامل گرایی یا برچسب زنی، در انتقاد به جرم شناسی کلاسیک، شکل گرفت و به یاری شرایط مستعد حاکم بر آن دوران، در آمریکای شمالی بروز یافت. این نظریه، مفاهیم انحراف و منحرف را به صورت ذه...

full text

تحلیل انتقادی نظریه عقول در حکمت متعالیه

عقول در حکمت متعالیه در دو سلسله طولی و عرضی قرار دارند و همگی جواهری ممکن، ازلی، ابدی، عاقل و کلی می باشند. این جواهر مجرد که وجودشان در حکمت متعالیه کاملا پذیرفته شده است، نقش وجودشناختی خاصی در نظام فلسفی حکمت متعالیه دارند و بدون وجود آن ها، وجود عالم و ربط آن به ذات واحد و بسیط حق تعالی ناممکن خواهد بود. در این بین نقش عقول عرضیه که هر یک از آن ها، کار تدبیر یکی از انواع مادی را بر عهده دا...

full text

نظریه انتقادی: چهارچوبی برای تحلیل سیاست خارجی

این مقاله درصدد استخراج یک چهارچوب تحلیل سیاست خارجی از نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت است. هدف نشان دادن امکان و قابلیت به‌کارگیری و کاربست اصول، مفروضه‌ها و مفاهیم این نظریه برای تحلیل سیاست خارجی می‌باشد. به سخن دیگر تلاش می‌شود به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که: آیا می‌توان نظریه انتقادی را به‌عنوان چهارچوب مفهومی و نظری برای تحلیل سیاست خارجی به‌کار برد؟ برمبنای این سؤال پرسش‌های فرعی دیگری...

full text

تحلیل انتقادی نظریه درونگرایانه چیزُم و توجیه ذهنی- عینی باورها

باور موجه دارای چه شرایطی است؟ چگونه ما می­توانیم در باورهایمان در باره جهان خارج موجه باشیم؟ برخلاف نظریه برون­گرایانه، مبناگروی درون­گرایانه بر این باور است که ما انسان‌ها در رابطه با باورهایمان، الزامات و وظایف معرفتی یا عقلانی داریم که قبل از آن‌که به باورهای گزاره­ای موجه اعتقاد پیدا کنیم باید آن‌ها را انجام دهیم. هدف این مقاله نقد نظریه درون­گروی چیزُم در مورد توجیه باورها است. هرچند دیدگا...

full text

تحلیل انتقادی مؤلفه تعبد در نظریه عقلانیت و معنویت

در نظریه عقلانیت و معنویت، نفی تعبد یکی از مؤلفه‌های اصلی است؛ هرچند که این مؤلفه، از توابع مؤلفه مرکزی این نظریه، یعنی عقلانیت با تفسیر پردازنده این نظریه است؛ در مجموع، این ویژگی، منتج غیر دینی بودن معنویت از منظر صاحب نظریه است. این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی ـ پژوهشی و فارغ از التفات به انگیزه‌ها و حواشی پررنگ صاحب نظریه، در ابتدا به معرفی مقصود نظریه‌پرداز از عقلانیت پرداخته و به تفصی...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 5  issue 2

pages  59- 103

publication date 2013-11-22

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023